پارت صد و یکم

زمان ارسال : ۵۳ روز پیش







او نیز واضح گفت:
-متوجه‌ی منظورت نمی‌شم.
سمت یاسمین خم شد. مردمک نگاهشان توی گودی صورت هم دوید و دوید. حتی وقتی شیدانه جمله‌اش را گفت:
-می‌خوام باهام بیای این مشکل‌و حل کنم.
-چه‌جوری؟
-می‌خوام دکتر پیدا کنم بندازمش. تنهایی نمی‌تونم.
یاسمین سرش را عقب کشید و اخم کرد برایش. قلبش را هم محکم نگه داشت تپشش توی صورت شیدانه نزند:
-چرا فک کرد

92
23,372 تعداد بازدید
109 تعداد نظر
123 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • مریم گلی

    00

    دوتا زن حامله مثل شیدانه باشن خدا میدونه که چی به سر مردها میآد ،با همه بحث داره ،ای خدا ،ممنونم نویسنده جان

    ۲ ماه پیش
  • الهه محمدی | نویسنده رمان

    واقعا همینطوره😅ممنونم از توجهتون 🌹❤️

    ۲ ماه پیش
  • نسترن

    00

    بسیار عالی

    ۲ ماه پیش
  • الهه محمدی | نویسنده رمان

    ممنونم از توجهتون❤️🌹

    ۲ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید